ندای ماهین

ندای بازسازی بقیع شریف

No alternative text description for this image

دستکاری در خلقت خدا، برای اثبات بی خدایی! کار را بجایی رسانده که: اطبا با دانایی تمام از عوارض داروها شیمیایی، باز هم ترجیح می دهند آن را تجویز کنند! مثلا انسولین تزریق کردن، یکی از خطرناکترین داروها است! زیرا اصلا نمی توان: منحنی تابع آن را با افزایش قند خون تنظیم کرد، و لذا بیشتر مواقع، بیمار دچار افت شدید قند خون می شود. که گاهی منجر به مرگ یا ناقصی می شود. این دارو در بسیاری مواقع، سبب چاقی می شود و دیابت را تشدید می کند!

پزشکان توپ را به زمین بیمار می اندازند و می گویند: باید وزن کم کنی! واو که نمی داند عامل اصلی چاقی، همان انسولین است، لذا نمی تواند وزن کم کند! دچار افسردگی می شود که خود این امر، دارای عوارض بیشماری می شود. به نظر می رسد: دستور خداوند برای تنظیم قند خون، از شدت سادگی آن، غیر قابل باور است، ولی داروهای شیمیایی به دلیل پیچیدگی زیاد، باور پذیر است. یکی از دستورات حداوند کم خوردن غذا، لقمه های کوچک برداشتن و طول دادن مدت غذا خوردن است! دلیل این امر از نظر دیابت، یک مبارزه نرم برای: بهداشت و سلامت انسان است. زیرا پرخوری و تند خوری، باعث می شود قند خون انسان بالا رفته، مهلت ترشح انسولین از دست برود. انسولین بطور طبیعی در بدن انسان ساخته می شود. بوی غذا باعث ترشح انسولین می شود. غذا خوردن هم، باعث ترشح آن می شود، ولی سرعت آن به سرعت غذاخوردن سریع نمی رسد! پس اگر سرعت و حجم غذا را کم کنیم، بدن انسولین را به اندازه کافی تولید می کند. در گذشته پادشاهان از جمله کسانی بودند که: پرخوری می کردند! لذا اطبا برای تنظیم قند آنها مطالعه می کردند. در آکادمی دیابت تهران تصویری نشان داده شد: که انسولین اولیه در غرب از سگ گرفته شده، و پمپ آن مانند کوله پشتی بزرگ بود! ولی در ایران، توصیه پزشکان به پادشان قی کردن بود! یعنی پادشاه یا تاجر و ورزشکار ثروتمند، هرچه می خواست غذا می خورد، و لذت آن را می برد! بعد که شکمش پر می شد و: او را عذاب می داد، پرطاوس یا پر مرغی به او می دادند، تا با تحریک گلو، غذاهای خورده را بیرون بریزد، و شکم را سبک کند. تا بدن بتواند خود را با آن تنظیم کند. داروهای شیمیایی هم، حکم پر مرغ را دارند. انسولین می رود تا جلوی تبدیل شدن: گلوکز به قند را بگیرد! تا همه بدون تجزیه از پایین دفع شوند! اما در طب اسلامی بجای درمان، به بهداشت توجه می شد. دستور روزه گرفتن و کم غذا خوردن و قناعت کردن، بر همه دستورات غلبه داشت. طبابت آن پزشک مسیحی در زمان پیامبر این را ثابت می کند! در برخی موارد هم، که اشخاص دوست نداشتند رعایت کنند! غذای ترکیبی داده می شد: مثلا می گفتند فلان چیز را با عسل بخورید! یا اگر خربزه خوردید (تب ولرز) را، با غذای دیگری جبران نمایید. همراه کباب کوبیده، حتما سماق یا ریحان خورده شود. زیرا سماق با دفع خاصیت چربی کباب، زحمت معده را کم می کند. البته این موضوع هم مانند دیگر موضوعات، در قرون معاصر دچار تحریف شد! و جای قاتل و مقتول عوض شد. یعنی پزشکان غرب رفته و هوادار داروهای شیمیایی، عوارض داروهای شیمیایی را، فراموش کرده برای داروهای گیاهی، دنبال یافتن عوارض می رفتند. مثلا بخور دادن پهن گرم گاو را، برای رفع سرما خوردگی، بهانه می کردند و همه طب سنتی را، زیر سوال می بردند. البته از خاصیت آن مطلع بودند، ولی برای آن حواشی درست می کردند که مثلا در جهان متمدن! از این کار ها نمی شود. به نظر می رسد زمان تعادل در افکار پزشکی، فراهم شده و پزشکان باید بدون تعصب، به تجربیات هزاران ساله احترام بگذارند.